شما چقدر کار عقب مانده دارید؟
چقدر به روز آخر تحویل کار و کش آمدن زمان در آن روز باشکوه اعتقاد دارید؟
وقتی کاری به شما پیشنهاد میشود، چقدر به بهانه اینکه سرتان شلوغ است آن را رد میکنید و بعد میروید در شبکههای مجازی بهگشت و گذار و یا دیدن سریال و از این قسم؟
من همه اینها را هستم. کار عقب مانده خروار خروار دارم ولی دلیل اهمال کاریم از انجام کارها، کمال گراییامنیست.
خود لیست کارهای عقب مانده من را به این روز کشانده.
هر کاری که باید انجام بدهم مثل ارسال یک فایل ساده، وارد کردن جند عدد در یک جدول، کشیدن دفتر بولت ژورنال، پیام دادن به یک آنلاین شاپ و شکایت از آنها، شنیدن فایل صوتی دورههایی که ثبت نام کردهام، نوشتن گزارش، مرتب کردن کمد اتاقچه انتهایی خانه و همه همه یک فایل باز ذهنی برایم ساخته.
حتی فراتر کارهایی که دلم میخواهد انجام بدهم هم یکفایل باز است.
فایلهای باز انرژی ذهنم را میگیرد و کارها مثل کاموا در هم میپیچد و عاقبتش میشود خستگی و استراحت بیثمر و حتی بیخوابی شبها از فشار فایلهای باز...
باید یکتابلوی بزرگ برای خودم دست و پا کنم که روی شان نوشته باشد
JUST DO IT
و بعد بلند شوم بدون مقدمه چیدن و فکر و این دست آن دست کردن بروم سراغ فایلهایی که باز مانده و تیکشان را بزنم..
یلگی و رهاشدگی این روزها برایم شبیه باتلاق شده است و باید برم با نجات دهنده در آینه گفتگو کنم و این اوضاع نابسامان را سامان دهم.